کم کم داریم به روزای عیدنزدیک میشیم و من احساس میکنم چندوقته حسابی دلم گرفته.یا بهتره بگم دلم تنگ شده.
دلم تنگ شده برای یه شخصی که شاید خیلی نزدیک به نظر نیاد اما من از ته دل دوستش دارم!!!
فروردین ماه سال 1396 یه اتفاق تلخ افتاد و زندگی رو از چیزی که بود به کامم تلخ تر کرد!!!
یکی که از ته دل دوستش داشتم.یکی که شاید خیلی بهش محبت نکردم اما خیلی برام عزیز یود.یکی که خیلی وقتی رو باهاش نگذروندم اما الان تک تک لحظه هایی که دیده بودمش، باهاش حرف زده بودم یا صداشو شنیده بودم خوب توی ذهنم موندگار شده رو از دست دادیم.
شاید به این خاطره که دم عید، نزدیک فروردین بیشتر دلم براش تنگ میشه!!!
هر وقت بهش فکر میکنم شعر اشک ها در بهشت از اریک کلپتون یادم میوفته که اونم برای از دست دادن بچش خونده.
واقعا دلم حسابی براش تنگ شده :(
درباره این سایت